اهداف
بخش اول : ضرورت و اهداف کلاس شهر
جامعه پذیری فرهنگ شهروندی؛ مهمترین هدف کلاس شهر
چند سال پیش در اصفهان، شهر بدست پلیسهای کوچک سپرده شد و باهمت پویشهای ترافیکی، دانش آموزان در چهار راهها مستقر و با برتن کردن لباس پلیس، پیامآور ایمنی و امنیت ترافیکی شدند.
این حرکت بشدت نمادین بود و تلنگرهای خوبی به رانندگان شهری میزد وقتی که به قول لارنس کلبرگ، قضاوتهای اخلاقی در خصوص هنجارهای ترافیکی را از سطح پیش عرفی preconventional و رعایت هنجارهایی ترافیکی بخاطر جزا و پاداش یا نهایتا این قضاتها را از سطح عرفی conventional و رعایت هنجارهای ترافیکی بخاطر قانون و آبرو به سطح پس عرفی Post-conventional ارتقاء میداد و باعث میشد رعایت هنجارهای ترافیکی با دیدن کودکان و پلیس دانش آموزان، تبدیل به بخشی از وجدان جمعی و تعهد اجتماعی شود.
این حرکت اگرچه بسیار زیبا و بجا بود اما در لایه بندیهای اجتماعی نهایتا یک رفتار اجتماعی قلمداد میشد، رفتار اجتماعی کوتاه مدتی که تداوم نداشت تا تبدیل به یک کنش اجتماعی و یا حتی نهاد اجتماعی شود.
ضمن آنکه شهر نیاز به فرآوری فرهنگ شهروندی و گسترش آن از قلمرو رفتارهای ترافیکی داشت و برای سالها فرهنگ شهروندی تنها در رفتارهای ترافیکی خلاصه شده بود. طرفه آنکه فرهنگ شهروندی را مجموعهای از ارزشها، نگرشها، قوانین مشترک بنیادی تعریف میکنند که در بردارنده احساس تعلق، احترام به میراث مشترک و همچنین تشخیص حقوق و تعهدات شهروندی است.
از همین رهگذر طرح کلاس شهر در سال 97 کلید خورد و با همکاری ادارهکل آموزش و پرورش استان بهویژه معاونت آموزش ابتدایی این ادارهکل در چند مدرسه شهر اصفهان به صورت پایلوت اجرا شد. این طرح در سال 98 گسترش یافت و در حدود یکصد مدرسه ابتدایی به طور خاص و در سه مدرسه به صورت ویژه به طور آزمایشی اجرا شد.
در طرح " کلاس شهر" دانشآموزان با آموزشهایی پیرامون فرهنگ شهروندی در حوزههای حمل و نقل و ترافیک، مدیریت پسماند، ایمنی و ... آشنا میشدند و سه کتاب کار طرح "کلاس شهر" در حوزه مباحث اجتماعی، محیط زیست و اخلاق شهروندی با دریافت مجوز از سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش برای نخستین بار منتشر و در سرفصل درسی کلاس اول دبستان قرار گرفت که هماکنون در سامانه کنترل کیفیت منابع آموزشی و تربیتی مکتوب وزارت آموزش و پرورش نیز بارگذاری شده است.
در این طرح هم به فرهنگ شهروندی بسیار گستردهتر از ارتقای فرهنگ ترافیکی پرداخته شد، هم شهروندی از سطح یک رفتار اجتماعی موقت و هیجانی در یک پویش اجتماعی تبدیل به نهاد اجتماعی پایدار شد و به مدارس ورود کرد و در اصل، شهروندی بعنوان مقولهای اکتسابی وارد مرحله جامعه پذیری و فرهنگ پذیری شد.
بر اساس برخی منابع احتمالا عنوان فرهنگ پذیری برای نخستین بار در سال 1880 از سوی جی. دبلیو. پاول، انسان شناس آمریکایی ابداع شده باشد؛ اصطلاح مذکور در ایالات متحده سخت مقبول افتاد و در سال 1935 یک کمیسیون از شورای تحقیقات علوم اجتماعی دست به کار تعریف آن شد. همچنین این اصطلاح از سوی مردم شناسان فرانسوی نیزپذیرفته شد.
فرهنگپذیری دریک تعریف ساده و بسیط عبارت است از: پدیدهای که اساساً ناظر بر آن دسته از تحولات فرهنگی است که پس از استقرار روابط میان جوامع به وجود میآید.
فرهنگپذیری جریانی است که فرد را عمیقاً و از هر لحاظ با فرهنگ جامعه همانند میکند، همانطور که جامعه پذیری فرد را کما بیش با هنجارهای اجتماعی آشنا و سازگار میگرداند. هر انسانی به محض تولد، از همان آغازین مراحل حیات بیاختیار در جریان فرهنگپذیری و جامعهپذیری قرار میگیرد، با بزرگ شدن و رشد شخصیت فرد، وی در اثر ارتباط و تعامل با محیط پیرامونی خود ممکن است با فرهنگهای نوی مواجه شود، در این صورت وی خود را ناگزیر از فرهنگ پذیری مییابد. روند فرهنگپذیری که ازفرد نو تولد آغاز میگردد با رشد فرد و پیدایش جامعه و فرایندهای زیست جمعی پیچیدهتر میشود. فرهنگ پذیری، در یک معنی، خوگیری با فرهنگ جامعه و در معنای دیگر پذیرش فرهنگ نو و طرد فرهنگ پیشین را میرساند. فرهنگ پذیری بر اساس معیارهایی چون سطح فرهنگپذیری، تنوع وتعدد گروههای اجتماعی، گسترده بودن یا محدود بودن گروههای یاد شده، طرز تلقی گروههای اجتماعی از یکدیگر تحقق مییابد.
کلاس شهر برای فرهنگ پذیری مفهوم شهروندی طراحی گردید و باعث خوگیری کودکان دانشآموز با فرهنگ شهروندی میشد.
از دیگر سو جامعهپذیری یا اجتماعی شدن معادل (Socialization) نیز ، از نظر لغوی بهمعنای انطباق با جامعه و آشناسازی با جامعه است. در جامعهشناسی این مفهوم به فرایندی اطلاق میشود که به موجب آن افراد ویژگیهایی را که شایسته عضویت آنها در جامعه است را کسب میکنند بهعبارت دیگر جامعهپذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه میسازد اگرچه در فارسی مفاهیم جامعهپذیری و اجتماعی شدن معادل یکدیگر بهکار میروند لکن از نظر هربرت بلومر اجتماعی شدن بهمعنی ذوب شدن و یکی شدن و جا افتادن در جامعه کلان است و تنها بعد از جامعهپذیری است که فرایند اجتماعی شدن میتواند رخ دهد.
جامعهپذیری در دو مرحله کلی صورت میپذیرد:
الف) جامعهپذیری نخستین (Primary Socialization)؛ فرایندی است که میان فرد و گروهی که با وی در تماس نزدیک و صمیمی هستند صورت میگیرد و غالبا در سالهای اولیه زندگی، رخ میدهد. عوامل اصلی این مرحله خانواده و گروه همسالان هستند.
ب) جامعهپذیری ثانوی یا مجدد (Secondary Socialization)؛ این فرایند در وضعیتهای رسمیتر روی میدهد ولی هیچیک از این وضعیتها شخصی نیست. در این مرحله عوامل جامعهپذیری بخشی از مسئولیتهای خانواده را بهعهده میگیرند. عوامل اصلی در این مرحله مدرسه و رسانههای ارتباط جمعی هستند.
از این رهگذر جامعه پذیری فرهنگ شهروندی نیز به مثابه درونی کردن هنجارهای شهروندی توسط افراد جامعه و انطباق و آشناسازی آنها با شهروندی و فرهنگ شهروندی است و بخش مهم و اولیه از جامعه پذیری ورزش در نهاد خانواده در خلال فرآیند " جامعه پذیری نخستین " اتفاق می افتد
جامعهپذیری افراد مستلزم سه عنصر اساسی است:
الف) کنش متقابل انسانی؛ فرد تنها در جریان کنش متقابل با دیگر انسانها الگوهای رفتاری را یاد گرفته و درونی میکند.
ب) زبان؛ زبان به انسانها اجازه میدهد که فرهنگ را بیافرینند، تجربهها را انباشته کنند و شیوههای رفتاریشان را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند.
ج) تجربهپذیری عاطفی؛ یادگیری شیوه ابراز احساسات و روابط عاطفی عنصری لازم برای یادگیری و انتقال ارزشهای فرهنگی است.
آنچه در طرح کلاس شهر اتفاق افتاد استفاده از زبان ، کنش متقابل انسانی و تجربه پذیری عاطفی در مدارس برای جامعه پذیر کردن فرهنگ شهروندی بود .
جامعه شناسان شهری در مکتب شیکاگو و رویکرد بوم شناسی شهری تمام حرف شان اینست که شهر شبیه شهروندانش می شود همچنان که شهروندان شبیه شهر ، از همین رهگذر نیز اگر می خواهیم شهر توسعه یابد ناگزیریم که شهروندان توسعه یافته داشته باشیم ، شهروندانی با فرهنگ شهروندی غنی که دقیقا طرح کلاس شهر از همین نظرگاه معنا می یابد .
بو م شناسی نظریه ای علمی-طبیعی است که سازگاری گیاهان و حیوانات را با محیطشان مطالعه می کند و از این لحاظ در زمینه موضوعات و مسائل محیط زیست به کار می رود.آنگونه که می دانید در دنیای طبیعی موجودات زنده معمولاً به صورت منظم توزیع می شوند به گونه ای که بین انواع موجودات گوناگون تعادل یا توازن برقرار می گردد.مکتب شیکاگو معتقد است تأسیس سکونتگا ه های عمده شهری و توزیع انواع گوناگون محلات و گروه های اجتماعی درون آن را بر حسب اصول مشابهی می توان شناخت.
اساسا و به زعم مکتب شیکاگو شهر دارای تقسیمات درونی است و شهرها وقتی احداث می شوند گویا سازوکار عظیمی در کار است که از بین کل جمعیت" به زعم رابرت پارک" افرادی را انتخاب کند که قطعاً برای زندگی در منطقه ای خاص یا محیطی خاص از همه مناسب ترند .
دوازده سال پیش و در پژوهشی تحت عنوان "تحلیلی بر فرهنگ شهروندی در شهر اصفهان " بعنوان مرتبط ترین پژوهش با حوزه فرهنگ شهروندی در اصفهان ، سید علی هاشمیان فر و محمد گنجی برای شهروندی سه بعد ؛ مشارکت جوئی، مسئولیت پذیری و رعایت قوانین، با وزن های مساوی در نظر گرفتند که نتایج تجربی آن تحقیق نشان می داد که شهروندان اصفهانی در ابعاد سه گانه شهروندی یعنی مشارکت جویی، مسئولیت پذیری، و رعایت قوانین و در نهایت پایبندی به اصول شهروندی در حد متوسط می باشند.
آنها مطلوب نبودن میزان مشارکت جویی شهروندان در امور مختلف مدنی، سیاسی و اجتماعی را در نتیجه بی اعتمادی اجتماعی و یا بی تفاوتی اجتماعی آنها و یا عدم فرهنگ مشارکت دانستند و بر آن بودند آموزش و آگاهی بخشی به شهروندان همانگونه که در دیدگاه ها و نقطه نظرهای مختلف تأکید شده است ؛ عنصر کلیدی و اساسی در امر بالا بردن میزان مشارکت جویی شهروندان می باشد که نقطه شروع آن را باید در آموزش و پرورش و تقویت کارکردهای آن جستجو نمود.
همچنین ، عدم رعایت قوانین در حد مطلوب در بین شهروندان که از ابعاد دیگر شهروندی است را نیز آنها در این پژوهش در قانون گریزی جامعه ایران که در بستر تاریخی فرهنگی ایران شکل گرفته است دنبال نموده بودند..
مسئولیت پذیری شهروندان در زمینه های گوناگون و در قالب نقش های اجتماعی مختلف نیز از ابعادی است که دردیدگاه ها و مدل های مختلف شهروندی به ویژه در مدل پارسنز بدان توجه شده است و یکی از عوامل اساسی در پائین بودن میزان مسئولیت پذیری شهروندان راباید در عدم وجود یک سیستم کنترل اجتماعی دقیق و نبود یک سیستم پاداش و تبیه مناسب جستجو نمود.
در یک نتیجه گیری کلی آن پژوهش اذعان می نمود که نهادینه کردن و توسعه فرهنگ شهروندی در جامعه ایران با توجه به پتانسیل های موجود و ساختار در حال گذار آن ، از رهیافت آموزش با شیوه های مختلف قابل دستیابی است.
و طرح کلاس شهر از همین رهگذر یعنی ورود فرهنگ شهروندی به مدارس بعنوان خاستگاه آموزش در کشور ، تمام آنچه را که نتایج پژوهش های شهروندی تجویز می کند ، به عمل فرهنگی و اجتماعی تبدیل می نماید .
برابر یافته های مقاله citizenship education in Europe نیز آموزش شهروندی بخشی از برنامه های درسی ملی در همه کشورهای اروپایی است. از سطح ابتدایی شروع می شود ، اما معمولاً در سطح متوسطه است. مدت زمانی که طی آن آموزش شهروندی به عنوان یک موضوع جداگانه تدریس می شود ، بطور قابل توجهی در کشورها متفاوت است از 12 سال در فرانسه تا یک سال در بلغارستان و ترکیه.
حتی در اتریش ، اسلواکی و انگلستان (انگلیس) معلم آموزش شهروندی وجود دارد و مجموعه این مشاهدات نشان می دهد آنچه در کلاس شهر وجود دارد بر اساس ذخیره دانایی جهانی است .
بخش دوم : کلاس شهر و اسناد بالادستی
کلاس شهر ؛ جاری سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
سند تحول بنیادین چیست و چراست ؟
تحقق ارزشهاو آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی مستلزم تلاش همه جانبه در تمام ابعاد فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی است. عرصه تعلیم و تربیت از مهمترین زیرساختهای تعالی همه جانبه کشور و ابزار جدی برای ارتقای سرمایه انسانی شایسته کشور در عرصه های مختلف است. تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی ایران مانند احیای تمدن عظیم اسلامی، حضور سازنده، فعال و پیشرو در میان ملتها و کسب آمادگی برای برقراری عدالت و معنویت در جهان در گرو تربیت انسانهای عالم،متقی وآزاده و اخلاقی است. تعلیم و تربیتی که تحقق بخش حیات طیبه، جامعه عدل جهانی و تمدن اسلامی ایرانی باشد در پرتو چنین سرمایه انسانی متعالی است که جامعه بشری آمادگی تحقق حکومت جهانی انسان کامل را یافته و در سایه چنین حکومتی ظرفیت و استعدادهای بشر به شکوفایی و کمال خواهد رسید.
تحقق این هدف نیازمند ترسیم نقشه راهی است که در آن نحوه طی مسیر، منابع و امکانات لازم، تقسیم کار در سطح ملی و الزامات در این مسیر به صورت شفاف و دقیق مشخص شده باشد.. در تهیه سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش کوشش شده است تا با الهام گیری از اسناد بالادستی و بهره گیری از ارزشهای بنیادین آنها و توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، چشمانداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق 1404 هجری شمسی تبیین شود. تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر آرمانهای بلند نظام اسلامی باید معطوف به چشم اندازی باشد که در افق روشن 1404 ،ترسیمگر ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی انقلابی ، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بین المللی است. اگرچه در سه دهه گذشته تلاشهای وافر و قابل تقدیری از طرف مسئولان و دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت برای بهبود و اصلاح نظام آموزشی کشور به عمل آمد که خوشبختانه نتایج مثبت و مفیدی نیز بر جای گذاشته است؛ لیکن هنوز آموزش و پرورش با چالشهای جدی روبرو است و برونداد آن در طراز جمهوری اسلامی ایران و پاسخگوی تحولات محیطی و نیازهای جامعه نمی باشد. از این رو تأکیدات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت تحول بنیادی در آموزش و پرورش با تکیه بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی – ایرانی و تدوین الگوی اسلامی – ایرانی برای تحول و پرهیز از الگوهای وارداتی، کهنه و تقلیدی محض، چراغ راه برون رفت از چالشهای نظام آموزشی کشور است. خوشبختانه با درک ضرورت و اهمیت این امر و در پاسخ به ندای هوشمندانه رهبری معظم انقالب اسلامی ، طرح تدوین سندتحول بنیادین آموزش و پرورش در افق چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران پس از تدوین و تصویب در شورای عالی آموزش و پرورش در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و سرانجام پس از شکل گیری حلقه های کارشناسی – پژوهشی با مشارکت صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی و مدیران و کارشناسان مجرب آموزش و پرورش و سایردستگاههای ذیربط، ضمن پایبندی به دیدگاههای حضرت امام خمینی و نظرات مقام معظم رهبری درباره تحول بنیادین نظام آموزشی و همسو با اسناد فرادستی، از جمله سند چشم انداز بیست ساله کشور، سند مذکور تدوین و به تصویب این شورا رسید.
کلاس شهر و سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش :
در صفحه 25 و فصل ششم سند تحول بنیادین و قسمت راهبردهای کلان ، پانزده راهبرد کلان برای تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش طرح گردیده که در راهبرد پنجم به تقویت و نهادینه سازی مشارکت اثربخش و مسئولیت پذیری مردم، خانواده و نهادهای اقتصادی، مدیریت شهری و روستایی و بنیادهای عام المنفعه در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی( هدفهای کلان 5 ،2،3و7) اشاره شده است و عملا مشارکت اثربخش مدیریت شهری در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی بعنوان یک راهبرد کلان برای تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش تجویز شده است .
کلاس شهر در این راستا دروازه ورود مدیریت شهری به نظام تعلیم و تربیت است و از فرصت جامعه پذیری ثانویه در نهاد مدرسه برای درونی سازی فرهنگ شهروندی استفاده ای تام و تمام می کند .
بخش سوم : نتایج و خروجی کلاس شهر
بهطور کلّی، براساس یافتههای بدست آمده از این پژوهش مشخص شد که، آموزش مهارتهای شهروندی به دانشآموزان کلاس اول دبستان در شهر اصفهان، تأثیرمعنادار و مثبتی بر افزایش مهارتها و آگاهی شهروندی دانشآموزان، و همچنین بر والدین آنها دارد، و این تأثیر را میتوان در میان دانشآموزان و والدین گروه آزمایش در مقایسه با دانشآموزان و والدین گروه شاهد(کنترل) که به آنها هیچگونه مهارت شهروندی آموزش داده نشده بود، به وضوح مشاهده نمود.
در مجموع، یافتههای این پزوهش نشان داد که آموزش مهارتهای شهروندی در 5 گروه: خدمات شهری -تعامل با شهروندان -انرژی و محیط زیست -نقشآفرینی شهروندی -تعامل با شهر، به دانشآموزان و والدین باعث بالارفتن سطح آگاهی و مهارت دانشآموزان و والدین آنها در زمینههایی همچون: استفاده از خدمات حمل و نقل عمومی (تاکسی، مترو، خطوط اتوبوسرانی و...)، مدیریت پسماند و تفکیک زباله و حفظ فضای سبز و مبلمان شهری، آشنایی بیشتر با خدمات آتشنشانی و رویارویی با حوادث و حفظ ایمنی خود و خانواده، استفاده از شیوهای کارآمد برای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران و مطرح کردن منطقی و معقول نیازها و خواستههای خود در برقراری روابط با دیگران، افزایش و رعایت حس احترام نسبت به معلمان، همکلاسی، والدین و فرزندان، و افزایش مهارتهای دوستیابی و حفظ روابط دوستان به دیگران، بخصوص همکلاسیها، افزایش میل و مهارت در زمینه مصرف بهینه انرژی شامل خاموش کردن چراغها اضافی در منزل و بستن شیرهای آب در منزل و مدرسه، و نیز تمایل بیشتر به حفظ محیط زیست و جلوگیری از صدمه زدن به محیط زیست و درختان و گیاهان و آلودگی محیط زیست درمیان دانشآموزان و والدین آنها میشود.
بهعلاوه، یافتهها نشان داد که آموزش مهارتهای شهروندی به دانشآموزان و والدین آنها، به طرز قابل توجهی آگاهی و مهارتهای آنها را در زمینة مشارکت به عنوان یک شهروند در امور شهری و شهروندی، بالا بردن احساس تعلق خاطر نسبت به شهر و افزایش مسئولیتپذیری آنها در قبال شهر و جامعه خود به عنوان یک شهروند، ارتقاء کیفیت اخلاق شهروندی و رعایت موازین اخلاقی در ارتباط با جامعه و شهر، افزایش احساس دین نسبت به مراقبت از اموال عمومی و سرمایههای عمومی شهری، و نیز افزایش حس تبعیت و پیروی از قوانین و رعایت آنها، علیالخصوص در حیطه قوانی راهنمایی و رانندگی، میگردد.
یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر با یافتههای پورسلیم و همکاران (1398) مبنی بر آنکه، یکی از مؤثرترین روشهای آموزش شهروندی به کودکان، آموزش فلسفه به آنها میباشد. و توصیه ارائه شده در این پژوهش در خصوص اینکه، محتوای برنامه آموزشی کودکان دبستانی در ایران مورد بازنگری قرار گرفته و از مؤلفهها و ویژگیهای تربیت شهروندی در آن استفاده بهینه شود، و نیز توانایی و شایستگی معلمان با برگزاری دورههای آموزشی ضمن خدمت، در خصوص آموزشی مفاهیم تربیت شهروندی به کدکان افزایش یابد، همخوانی داشت.
همچنین، یافتههای پژوهش حاضر با یافتههای سلیمی (1398) که نشان داد عوامل مهم محیطی که در ساختار کلی برنامههای درسی آموزش شهروندی به آن پرداخته شده عبارت بودند از سنّت تاریخی؛ موقعیت جغرافیایی؛ ساختار اجتماعی-سیاسی؛ سیستم اقتصادی و روندهای جهانی. همچنین، نتایج نشان داد که آموزش شهروندی در برنامههای درسی برخی از کشورها، مبتنی بر بیان ارزشهای فرهنگی جزئی و همچنین قوانین ملی و در برخی دیگر حالت خنثی نسبت به ارزشها داشتند. و نیز این یافته آنها مبنی بر اینکه آموزش شهروندی در برنامههای درسی، از سه لایه تشکیل میشود: آموزش در مورد شهروندی؛ آموزش از طریق شهروندی و آموزش برای شهروندی، مطابقت کامل داشت.
بهعلاوه، نتایج پژوهش حاصر با یافتههای صالحی رودانی (1395) همخوانی دارد که بیان کرده، در صورتی ما به حقوق شهروندی دست مییابیم که ابتدا از آنها مطلع شویم، و سپس تمام تلاش و همّت خود را برای عملی کردن آنها به کار بریم. این کار مستلزم همکاری نهادهای مختلفی از جمله خانواده ، مدرسه ودولت می باشد که هر کدام از این نهادها نیز وظایف خاص خود را دارند.در این پژوهش بیشتر بر نظام آموزشی و مدرسه تاکید شده است؛ چرا که یکی از وظایف مهم مدارس انتقال دانش، مفاهیم و مهارتهای مورد نظر به دانشآموزان می باشد. افزون براین، نتایج پژوهش حاضر با یافتههای یاوری و همکاران (1392) همراستا بود که عنوان داشته: باید اهداف و محتوای کتب درسی را با توجّه به تمام ابعاد تربیت شهروندی تهیه و تدوین شود و به صورت مستمر در فاصلههای زمانی ارزیابی گردد.
در نهایت، نتایج پژوهش حاضر با یافتههای تمجیدتاش و مجلل چوبقلو (1392) همراستا بود که بین داشته: از آنجایی که، تعلیم و تربیت بایستی در راستای آموزش برای بهتر کردن زندگی مخاطبان تعلیم و تربیت عمل کند، بهتر است که فرایند یاددهی یادگیری و هم چنین محتواهای آموزشی معمول و قابل اجراء در مدارس به جای تأکید بر محفوظات بر آموزش های علمی، عینی، ملموس و تجربی تأکید ورزند؛ به عبارتی لازم است که محتوا محوری جای خود را به رویکرد محوری بدهد؛ همچنین بهتر است آموزش شیوههای یادگیری را در اولویت کار خود قرار دهند.
نتیجهگیری
خانواده و مدرسه امنترین و سالمترین کانون برای رشد کودک محسوب میشود، از این رو لازم است در چنین کانونی آموزشهای اولیه برای هوشیاری کودکان در برابر حقوق شهروندی و خطرات بیتوجهی به قانون ارائه شود. در این عرصه تامین محصولات فرهنگ و خوراک فکری برای کودکان میتواند تاثیر بهسزایی در آموزشهای اولیه پیرامون حقوق و مهارتهای شهروندی داشته باشد. اگر شیوهها و سبکهای زندگی خود را بر اساس روشهای تربیتی و اخلاقی در اسلام منطبق سازیم بسیاری از آموزههای مهم در جامعه فرهنگسازی میشود. حتی، حقوق شهروندی نیز مبتنی بر اخلاق اسلامی و شیوههای دینی در جامعه تبیین میشود. اگر، اخلاق در جامعه شکل بگیرد بسیاری از ناهنجاریها از میان خواهد رفت از اینرو باید در آموزههای خود به کودکان از همان ابتدای کودکی توجه خاصی به اخلاق و شیوههای اسلامی داشته باشیم و اخلاق اسلامی را به شیوه تئوری و عملی برای حفظ حقوق دیگران و رعایت آداب شهروندی به فرزندانمان یاد بدهیم.
تحقیقهای انجام شده نشان میدهند، متأسفانه در ایران میزان توجه به تربیت شهروندی و آموزش مهارتهای شهروندی در برنامهریزی درسی در سطح چندان مطلوبی قرار نداشته و تأکید نظام آموزشی ایران بیشتر، بر افزایش آگاهی و شناخت شهروندان است، تا افزایش توانایی و مهارتها و ارتقا نگرش دانشآموزان محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی و سایر کتب مرتبط با آموزشی مهارتهای شهروندی در این زمینه کمتر موجب تحریک فکری دانشآموزان میشود و عمدتا سطوح شناختی را مد نظر قرار می دهد.
از جمله، وظایف و کارکردهای اساسی دستگاه آموزش و پرورش، تربیت شهروندان خوبی است که از بینش، نگرش و مهارتهای شهروندی برخوردار باشند تا ضمن احساس دلبستگی به میهن و سرزمین خود و رعایت قانون در همه زمینههای زندگی، نقش شهروندی خود را به درستی ایفا نموده و جامعهپذیر شوند، و در نهایت بتوانند مشارکت فعالانه ای در عرصههای متنوع؛ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره داشته باشند.جامعهپذیر نمودن افراد، مستلزم استفاده از کلیه ظرفیتها و امکانات موجود در سطح جامعه و مدرسه است که در قلب آن برنامه های درسی قرار دارند.
از آنجا که، فلسفه اصلی شکلگیری مدارس و طراحی برنامههای درسی، تربیت شهروندانی مؤثر و فعال برای اجتماع است، تدارک برنامههای درسی مناسب برای آموزش شهروندی از ضرورتهای حیاتی برای پیشرفت و اعتلای جامعه است. اهمیت و ضرورت پرداختن به تربیت شهروندی سبب شده که هماکنون در بسیاری از کشورها، دروس مستقلی تحت عنوان تربیت شهروندی، مهارتهای زندگی، تربیت مدنی و مانند آن در برنامههای درسی مدارس گنجانده شود و یا از ظرفیتها و امکانات موجود در سطح مدرسه، جامعه محلی و نیز زمینههای موجود در دروس مختلف، برای آموزش شهروندی بهره گرفته شود.
نتایج طرح پژوهشی حاضر، بهدرستی نشان داد که آموزش مهارتهای شهروندی به دانشآموزان ابتدایی از همان بدو ورود به دبستان، و والدین آنها تأثیر قابل توجهی در افزایش آگاهی و مهارتهای شهروندی دانشآموزان و والدین آنها بر جای میگذارد، که این تأثیر میتواند سالیان متمادی در ذهن و تفکرات و در نهایت شیوه رفتار آنها در جامعه مؤثر و مثمرثمر واقع گردد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش همزمان مهارتها و حقوق شهروندی به دانشآموزان و والدین آنها تأثیر دو چندان بر بالا بردن سطح آگاهی و مهارت شهروندی آنها برجای گذاشته و میتوان این تأثیرات را ریشهایتر، مؤثرتر و ماندگارتر نماید.
پیشنهادات
هرچند، تا کنون در کشور تلاشهایی در جهت تألیف کتابهای آموزش شهروندی و تدوین دورههای آموزشی شهروندی در مقاطع مختلف تحصیلی از دبستان تا دانشگاهها صورت گرفته است، اما با این وجود هنوز هم تا رسیدن به سطح مطلوب آگاهی و مهارتهای شهروندی در میان دانشآموزان و دانشجویان کشور، راه زیادی باقیمانده است. با توجه به نتایج و یافتههای پژوهش، پیشنهادات زیر در جهت بهبود شرایط موجود و حرکت برای رسیدن به شرایط مطلوب برای ارتقاء سطح آگاهی و مهارتهای شهروندی میان دانشآموزان ایرانی و والدین آنها، پیشنهادات زیر ارائه میگردد:
- تدوین دورههای آموزش شهروندی و تدریس آن به صورت روتین در مدارس و دانشگاههای کشور
- بازنگری در محتوای برنامههای درسی، بخصوص دروس دبستان به منظور گنجاندن مهارتهای شهروندی در برنامههای درسی دانشآموزان.
- برگزاری دورههای همزمان توسط مدارس ابتدایی برای آموزش مهارتهای شهروندی به والدین دانشآموزان در جهت ارتقای همزمان سطح آگاهی و مهارتهای شهروندی در میان والدین و دانشآموزان.
- برگزاری دورههای آموزشی ضمن خدمت، در جهت ارتقاء شایستگی و مهارت معلمان، علیالخصوص معلمان ابتدایی برای آموزش مهارتهای شهروندی به دانشآموزان