مشارکت شهروندی

کد مطلب : 29
تعداد بازدید : 629
1402/04/18
نتایج تحقیقات گذشته حاکی از این است که بین آگاهی زیست محیطی و رفتارهای زیست محیطی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد. کایزر و همکاران (1999، به نقل از صالحی و امام قلی،1391). معتقدند افرادی که آگاهی بیشتری درباره مسائل زیست محیطی دارند به محیط زیست و مسائل آن حساس می شوند و در نتیجه رفتار های مسئولان ای در برابر محیط زیست در پیش می گیرند.
مشارکت شهروندی

 

 

1-مشارکت فعال شهروندان در تصمیم‌گیری‌ها برنامه‌ریزی‌ها و کلیه فعالیت‌های امور شهری مورد توجه مدیران برنامه‌ریزان و صاحبنظران توسعه اجتماعی است.مشارکت فرایند درگیر شدن کلیه گروه های مردم در همه مراحل توسعه جهت از ظهور توانایی‌ها قابلیت‌ها و در نتیجه رشد و تعالی مادی و معنوی آنهاست.

2-مشارکت مردم در روند تصمیم گیری شهری یکی از عناصر اصلی حکومت مردمی بوده افزایش مشارکت مردم در امور شهری می تواند در ایجاد تعادل شهری نقش ارزنده ای را ایفا نماید.(عباس زاده،۱۳۸۷). اگر شهروندان مشارکت در شهر را به منزله مشارکت در سرنوشت خویش بدانند در این صورت شهروندان در قالب گروه های کاری به شکل گیری و تقویت ویژگیهای نظیر خود رهبری خود مسئولیت ورزی مبادرت ورزیده، زمینه را برای تغییر و تحول در جهت تلطیف و پویایی شهری آماده خواهند ساخت. نهایت امر اینکه مشارکت عنصر حیاتی در فرایند توسعه پایدار تلقی گردیده از آن به عنوان حلقه مفقوده فرایند توسعه یاد می‌کنند و به اعتقاد صاحبنظران مشارکت موجب افزایش شایستگی و کرامت در افراد می گردد.(الموند و همکاران، 1377).

13- امروزه مشارکت از الزامات زندگی شهری به شمار می رود و می تواند مدیریت و برنامه‌ریزی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.از این منظر رویارویی با مسائل و مشکلات شهری همانند ترافیک مسکن نحوه گذران اوقات فراغت و غیره با بهره‌گیری مناسب از توان و قابلیت های شهروندان در چهارچوب برنامه‌های مشارکتی امکان‌پذیر خواهد بود. بدین معنا که مشارکت در سیاستگذاری برنامه‌ریزی و نظارت بر حیات شهری و ضرورت می‌یابد.نکته قابل تامل آن است که با وجود شکل‌گیری اندیشه مشارکت در تمام ابعاد و عرصه‌های زندگی و ضرورت ورود نهادهای جامعه مدنی در اداره و کنترل شهر ها این واقعیت هنوز به طور واقعی و عملی محقق نشده و با موانع و عوامل بازدارنده و رو به رو است که نیازمند شناسایی و ارائه راهکارهایی جهت رفع آنها است.(موسایی و شیانی،1389)

مفهوم مشارکت:

5- مشارکت از نظر لغوی به معنی شرکت کردن است مشارکت روی رفتار با مردم است که آنان را قادر می‌سازد تا بر حوادث موثر بر زندگی‌شان تاثیر قاطع بگذارد. آلن پیشرفت در دیباچه اثر دسته جمعی و مشارکت چیست می نویسد مشارکت مورد مشورت قرار گرفتند قبل از تصمیم‌گیری را گویند به نحوی که اظهار نظر شخصی و اعمال مراقبت در جریان اجرای این تصمیم و تحول نتایج آن امکان داشته باشد.

ویژگی های مشارکت

مشارکت مشروط به برابری انسان هاست

مشارکت حق مردم است و پیش از هر چیز نیازمند اقدام آگاهانه ی آنهاست

مشارکت یک فرآیند است با محصول ثابت و نهایی توسعه

مشارکت فعالیتی کمی و کیفی و دارای درجاتی است

مشارکت دارای پیامدهای دوسویه است(نیروند و واحد ناوان، 1390)

14-مشارکت شهری شهروندان را می‌توان به معنای حضور جدی و شرکت فعال آگاهانه ارادی موثر و سازمان یافته عناصر جامعه شهری (افراد خانواده‌ها گروه ها نهاد ها و بخش های دولتی عمومی و خصوصی) در فعالیت های اقتصادی اجتماعی فرهنگی و زندگی شهری برای دستیابی به اهداف جمعی دانست.بدیهی است این فرایند علاوه بر دستیابی به اهداف جمعی سبب افزایش عزت نفس تعامل اجتماعی کسب تجربه و مهارت های مشارکت کنندگان نیز خواهد شد(ساندرز و همکاران، 2003، به نقل از موسایی و شیانی، 1389).

15-مشارکت در معنای لغوی آن یعنی «سهمی در چیزی غیر از خود داشتن»  (آریانپور،۱۳۷۴).علاوه بر آن تعاریف متعددی هم در حوزه های مختلف علوم اجتماعی از مشارکت وجود دارد

در روانشناسی اجتماعی مشارکت پدیده ای ذهنی است که بدون فلسفه کارساز و راهگشا نمی‌تواند به صورت جزئی از فرهنگ مردم در آید. (محسنی تبریزی،۱۳۷۳). در علم مدیریت جوهره اصلی مشارکت را درگیری فعالیت و تاثیرپذیر دانسته اند (میرموسوی،۱۳۷۵). به گونه‌ای که در ترکیب با جنبه‌های نظریمشارکت درگیری ذهنی عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی تعریف شده جانان را برمی انگیزد تا برای دستیابی به اهداف گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شود (طوسی،۱۳۷۰).

از منظر جامعه شناختی تمایل به مشارکت تعهد و عمل به مشارکت از هم متمایز است در برداشت اول احساس تعلق به گروهی خاص و داشتن سهمی در هسته آن وجود دارد و در معنای دوم شرکت فعالانه در گروه و انجام فعالیت اجتماعی مطرح است.

16-در جامعه شناسی شهری هم مشارکت وسیله تبدیل شهرنشینان بی تفاوت به شهروندان صاحب حقوق و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی است (فالکس،۲۰۰۰).حقی که منعکس‌کننده نقش فردی اعضای یک جامعه نسبت به یکدیگر است و با اجتماعی شدن انسان مسئولیت او را افزایش داده و منجر به تعیین حد و حدود قانونی برای دستیابی به آن گردیده است (مکدونالد،۲۰۰۰). به سخن دیگر مشارکت فرایندی است که توسط آن مردم بر ساختارها سازمان‌ها و مسئولان تاثیر می گذارند تا خدمات شهری مناسب در اختیارشان نهاده شود.بنابراین مشارکت باعث افزایش ظرفیت مردم در اداره امور محلی بوده و به نوعی با توانمندسازی مردم همراه است(اسکوبلر،1996).

26-در مشارکت اجتماعی را می‌توان فرایند سازمان یافته ای دانست که افراد جامعه به صورت آگاهانه داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدف های معین و مشخص که منجر به سهیم شدند در منابع قدرت می شود در آن شرکت می کند (غفاری و ازکیا،۱۳۸۰).

اوکلی معتقد است که مشارکت عبارت است از حساس سازی مردم و در نهایت افزایش پذیرش و توانایی آنان برای پاسخگویی به برنامه‌های توسعه از طریق درگیر کردن آنان با تصمیم گیری اجرا و ارزشیابی برنامه ها بر اساس تلاش‌های سازمان یافته (معنی،۱۳۸۲).مشارکت در مدیریت شهری یعنی ارتباط متقابل مردم با مدیریت شهر به صورتی که بتوانند در شهر تأثیرگذار باشند.دخالت مردم در امور شهری از اصیل ترین شیوه های رشد ملی به شمار می‌آید تجربه سودمند و شوق انگیز محلی در اداره امور جمعی محبت مردم را برای پرداختن به کارهای بزرگتر ملی تحریک می کند و آنان با تکیه بر نتایج سودمند که از مشارکت محلی به دست می‌آوردند به مشارکت های بزرگ ملی کشوری را قفل می گردند (طوسی،۱۳۷۳).

مشارکت شهروندان

3-شهروندان می‌توانند به توسعه پایدار و تعادل پویای شهرشان برسند که بتوانند مدیریت شهر را مشروط به اعمال حقوقی کنند که برخورداری انسانی از آنها فرض است. این حقوق عبارتند از:

  • حق بر شهر:کلاه اظهار نظر و تصمیم گیری در باب شکل و ساختار شهر و دگرگونی های شکیرا کاربردی جاری و آتی آن را برای شهروندان می گشاید.
  • حق تحرک اجتماعی برای شهروندان:از طریق ایجاد تسهیلات در گزینش آزادانه مسکن و شغل فراهم می‌شود. برخورداری از حق تحرک اجتماعی به معنای سیال بودن وضعیت استقرار آدمیان در پهنه شهرشان تضمین کننده قدرت معنوی و متعالی ساکنان شهرها می شود و آنان را از وابستگی تا حد تعبد از کارفرمایان و صاحبان و مالکان عرصه و اعیان می‌رهاند.
  • حق مشارکت در مدیریت شهری:مشارکت در بنای شهر و غم شارکت در بهره‌برداری از تمامی ابعاد فضای شهر را به همراه داشته و ریشه‌های ساختاری جامعه مدنی را رشد می‌دهد (عباس زاده،۱۳۸۷).

10- تقسیم بندی شخصیت از حیث میزان مشارکت از دیدگاه هگن

از دیدگاه هگل شخصیت افراد از حیث میزان مشارکت به دو دسته تقسیم می شود به این مفهوم که برخی از افراد راحت تر مشارکت می‌کنند زیرا ذاتاً مشارکت با شخصیت آنها سازگار است.

شخصیت مبتکر:که عبارت است از آمادگی برای پذیرش تجربیات اعتقاد برای اینکه پدیده های حیات فردی و اجتماعی قابل مطالعه و توجیه است. قوه تخیل خلاق اعتقاد به قضاوت شخصی احساس خوشنودی در مقابل و حل مشکلات احساس وظیفه در کسب موفقیت هوش نیرو و فعالیت و درک منطقی و اصولی این واقعیت که ممکن است دنیا خطراتی در پیش داشته باشد و باید برای مقابله با آن مجهز بود.

شخصیت خودکامه:این شخصیت فاقد کلیه خصوصیاتی است که برای شخصیت مبتکر برشمرد فردی که شخصیت خودکامه دارد چه کسی است که دنیایش به هنگام کودکی خود سر به خود مختار و در معرض تغییرات ناگهانی بوده و تجزیه و تحلیل منطقی این تغییرات امکان داشته است.

اریک فروم به عنوان روانکاوی معروف می گویند برای آنکه جامعه ای بتواند به نحو مطلوب به حیات خود ادامه دهد باید اعضای آن صاحب منشی شوند که بخواهند اعمالی را که لازم است به عنوان عضو جامعه یا طبقه خاص آن بکنند. به میل خود انجام دهند. آنها باید مشتاق چیزی باشم که از لحاظ عینی انجام آن برای شان ضروری است.

17-مشارکت مستلزم ایجاد تغییراتی در حالات ذهنی و و روانی آحاد جامعه و در تمایلات نگرش هاو تعهدات آنان است که منجر به حق و حقوق و مسئولیت پذیری گردیده و با توزیع قدرت در جامعه فعالیت های ارادی و داوطلبانه را جهت پیشرفت و توسعه پایدار اجتماعی سامان می‌بخشد.

22-در عصر جدید پیشرفت روز افزون جوامع مفهوم مشارکت را به تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی بسط دادهاست. مشارکت در جامعه باز بر اساس تصمیمات شخصی آگاهانه و داوطلبانه صورت می‌گیرد (پوپر،۱۳۵۹).مشارکت از الزامات زندگی شهری است و هنگامی تحقق می‌یابد که شهرنشینان از آلات زندگی فردی در آمده و با احساس مسئولیت جمعی به شهروند بدل شوند.(پیران،۱۳۷۴)

6-مشارکت اجتماعی و نقش آن در رشد اجتماعی

توسعه ملی در کشورهای جهان سوم بیش از هر چیز به مشارکت فعال و وفاق اجتماعی موثر افراد جامعه وابسته است.فقدان این مشارکت و رفاه اجتماعی زمینه برخورد و اختلاف و تضاد را در میان عملکرد بخشهای مختلف خصوصی و عمومی جامعه فراهم می‌آورد و بخش اعظم منابع کمیاب این کشور صرف مقابله با عوارض نامطلوب این برخوردها می‌گردد.از این‌رو نگرش برنامه‌ریزان و خط مشی تدوین کنندگان در آستانه ورود به قرن بیست و یکم باید معطوف به افزایش نقش مشارکت های مردمی در فرایند توسعه و به ویژه در زمینه های اجتماعی سیاسی و اقتصادی باشد.

از طریق تأمین مشارکت مردم در امور مربوط به خود قوه ابتکار و ابداع مردم تقویت شده و به نحو احسن مورد استفاده قرار خواهد گرفت.مردم به شکل واقعی و ملموس با امور اجرایی برخورد نموده و از این رو شکاف آنان از دستگاه‌های دولتی دولت های محلی و نیز تعارض منافع شان رو به کاهش خواهد گذاشت.

9- اعداف اقتصادی-اجتماعی مشارکت و نقش آن در وفاق اجتماعی

مردم از طریق مشارکت در تصمیمات بهتر می‌توانند از دانش تجربه فراست و بصیرت آنهایی که کار و عرضه می‌کنند با توجه به بهبود روش ها در جهت بهبود و گسترش روابط کار در سازمان ها و جامعه مفید فایده باشند زیرا:

امکان کمک به کار و استفاده بهتر از منابع را فراهم می آورد.

نظرات و اندیشه های مختلف مورد بحث و نقد قرار می‌گیرد

مردم تصمیماتی را که خود در اتخاذ آن شرکت داشته باشند بهتر می پذیرد

مردم در اتخاذ تصمیماتی که در وضعیت آنها تأثیر مثبت می‌گذارد مشارکت بیشتری خواهد کرد

مشارکت مردم در امور عامل تحرک بر کارایی مدیریت خواهد شد

25-امروزه در سطح جهانی و رویکرد مشارکت محوری در برنامه‌های مدیریت شهری تقویت شده است.اهمیت یافتن نقش مردم در اداره امور زندگی اجتماعی خود درس گرفتن از تجارب و روندهای توسعه شهری در دهه های گذشته لزوم انطباق طرح ها و الگوهای برنامه ریزی با نیازها و خواسته های مردم عدم توانایی مالی دولتها در نوسازی و بهسازی امور پیچیدگی فزاینده زندگی شهری و تنوع فرهنگی شهروندان در تقویت رویکرد مشارکت محوری موثر بوده اند.

بنابراین موفقیت برنامه ریزی های شهری در گرو حرکت از مشارکت سوری به سمت مشارکت واقعی و هدفمند است.در این نوع مشارکت سازوکارهای مشارکت واقعی تبیین می شود،ضرورت های مشارکت تعیین و زمینه‌های آن فراهم می گردد شهروندان به طور مداوم در جریان نتایج ارزیابی‌ها روند اجرای برنامه ها قرار میگیرند.از سوی دیگر باور و اعتماد مدیریت شهری و توانمندیهای شهروندان و اثرگذاری آنان در برنامه های شهری به طرح‌های توسعه عمق بخشیده و مشروعیت آن را تضمین میکند. بنابراین آسیب های فقدان مشارکت هدفمند در برنامه های مدیریت شهری به ویژه در کلانشهر تهران با تنوع فرهنگی اجتماعی و ساختارهای پیچیده و ارتباطات خاص نمود بیشتری دارد.لزوم کاهش این آسیب ها و ایجاد محیطی با آسایش خاطر شهروندان توجه به ابعاد و زوایای مشارکت را ضروری می سازد.

مبانی نظری و دیدگاه ها و نظریه های مشارکت:

در زمینه دیدگاه‌ها و نظریه‌های مشارکت دو رویکرد عمده را میتوان تشخیص داد:

نگرش خرد و نگرش کلان

در نگرش خرد بر انگیزه ها گرایش ها و رفتارها تأکید می‌شود و در سطح کلان، زمینه‌ها شرایط و عناصر ساختاری مورد توجه قرار می گیرد (ریترز،۱۳۷۳). از این‌رو مشارکت دارای دو بخش ذهنی و رفتاری است. نقشه ذهنی تمایلات و گرایش‌های فردی و بخش رفتاری فعالیت های داوطلبانه جمعی را مد نظر دارد (علوی تبار،۱۳۷۹). در هر دسته نظریه های متعددی مطرح می‌شود.

ماکس وبر نظام باور ها گرایش ها و تاثیرات آن بر مشارکت متمرکز است (روشه،۱۳۷۴).از خود بیگانگی و احساس بی قدرتی فعالیت جمعی و مشارکتی را تحت تاثیر قرار می دهند (محسنی تبریزی،۱۳۸۰).. پارسونز کنش را دربرگیرنده حالات احساسی فکری و رفتاری می داند که بر اساس الگوهای جمعی ساخت یابی شده جهت گیری می شود (همیلتون،۱۹۸۳).

مشارکت تحت تاثیر هنجارهای راهنما و حالات فکری اعتقادی و احساسی است.در کنش و واکنش متقابل میان افراد در جامعه قواعد و الگوهای حاکم است که مبنای عمل و رفتارهای جمعی از سوی گروه است. این گروه هم نوایا ناهمنوایی فرد مطرح می‌شود عوامل ایجاد اعتماد به دیگران نحوه مدیریت ارتباط با دیگران انسجام و همبستگی گروهی و غیره در رفتار های مشارکتی تاثیر میگذارند.

هومنز رفتارها را نتیجه محاسبه سود و زیان تلقی می‌کند. مشارکت زمانی نهادی می‌شود که منافع حاصل از آن بر هزینه ها فزونی گرفت.مشارکت هنگامی از سر بسر می زند که در قبال آن پاداش دریافت کند برای او ارزشمند باشد و هزینه کمتری پرداخت کند(توسلی،۱۳۶۹).

دیدگاه مدیریت مداری بر شناخت مسائل و فهم مشکلات در قالب برنامه ریزی شهری تاکید می کند. نقش مدیریت در توزیع منابع سبب انطباق و سازش افراد با محیط می شود. هر چه اندازه سازمان تراکم و ناهمگونی آن بیشتر باشد بی تحرکی و بی هنجاری گسترش می‌یابد (نجاتی حسینی،۱۳۷۸).رفع این بی تحرکی و بی هنجاری که در کلان شهرها نمود عینی دارد استان ضمن اتخاذ رویکرد مشارکتی است. این رویکرد با مدیریت بهینه توزیع منابع آستانه تحمل و انطباق افراد را با شرایط محیط بالا میبرد.

در نظریه نیازسنجی بر نیازهای خاص شهروندان اشاره شده است. این نیازها با اتخاذ روش‌های مناسب پاسخ داده می شود.یکی از این شیوه ها مشارکت اعضای جامعه در فرایند برنامه ریزی شهری است. دانیل لرنر به ارتباط پدیده های شهر نشینی،رسانه ها مشارکت و نوسازی پرداخته است (محسنی تبریزی،۱۳۸۰).

گسترش شهرنشینی موجب گسترش ارتباطات می گردد.نوسازی و بهسازی محیط شهری مستلزم رویکرد مشارکت محوری است که در تصمیم گیری ها و تخصیص منابع موثر است و باید به گونه ای طراحی شود که انتظارات جامعه را برآورده سازد.

12-نظریه سرمایه اجتماعی

صاحبنظران چون مولیناس با بهره گیری از اندیشه کلمن که به طرح سرمایه اجتماعی پرداخته استمعتقدم که با افزایش سرمایه اجتماعی در یک جامعه مشارکت اجتماعی توسعه می‌یابد و سرمایه اجتماعی را یک نوع خیر همگانی می‌دانند.به نظر مولیناسسرمایه اجتماعی محصول فعالیت های اجتماعی و شبکه های عمیق تعاملی است که اعضای جامعه را به همکاری تعاون و مشارکت ترغیب می کند (مولیناس،۱۹۹۸).

نظریه مبادله

نظریه مبادله بر اساس داد و ستد و بده بستان بنیان نهاده شده است.این نظریه که متاثر از نظریه یادگیری است کنش افراد را بر اساس اصل پاداش و مجازات تبیین می‌کند. جورج هومنزبه عنوان یکی از نظریه پردازان وابسته به این مکتب پاداش و تنبیه را مبنای رفتار در نظر می‌گیرد و معتقد است هر رفتاری که پاداش بیشتری برای فرد داشته باشد و یا آن فرد معتقد باشد که چنین پاداشی در انتظار اوست احتمال اینکه آن رفتار از او سر بزند بیشتر خواهد بود.

آگاهی های زیست محیطی

نتایج تحقیقات گذشته حاکی از این است که بین آگاهی زیست محیطی و رفتارهای زیست محیطی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد. کایزر و همکاران (1999، به نقل از صالحی و امام قلی،۱۳۹۱). معتقدند افرادی که آگاهی بیشتری درباره مسائل زیست محیطی دارند به محیط زیست و مسائل آن حساس می شوند و در نتیجه رفتار های مسئولان ای در برابر محیط زیست در پیش می‌گیرند

بنابراین می توان اذعان داشت که از جمله متغیرهای مهم برای پیش‌بینی رفتارهای انسان در برابر محیط زیست میزان آگاهی و شناخت فرد درباره مسائل زیست محیطی است.

مسئولیت شهروندی

مارشال یکی از برجسته‌ترین نظریه های مربوط به شهروندی و حقوق شهروندی را ارائه داده است به نظر به شهروندی پایگاهی است که به همه افرادی که عضو تمام عیار جامعه خود هستند داده شده است.این افراد همگی دارای جایگاه حقوق و وظایف و تکالیف متناسب با این پایگاه ستم و حقوق و وظایف شهروندی به موجب قانون تثبیت و حمایت می‌شود.امروز شعار تمام جامعه شناسان شهری این است که واژه شهروندی یعنی فرض خود را از شهر و شهر را از خود بداند و در این شرایط اصلی بهتر می تواند زندگی کند که البته در تحقق واژه شهروندی و آگاه‌سازی مردم یک جامعه از این اصل و همچنین بحث حقوق شهروندی آموزش نقش انکارناپذیری دارد. در مقابل حقوقی که شهروندان بر گردن نظام شهری دارند نظام شهری نیز قطعاً حق و حقوقی را از شهروندان مطالبه می‌کند (تقوایی و‌همکاران،۱۳۸۸).

نظریه گرایش

آیزن و فیش باین معتقدند از آنجا که مشارکت کنش اجتماعی است پس می توان در توضیح و تبیین آن از نظریه های مربوط به کنش اجتماعی بهره گرفت.مطالعات نظری گذشته حاکی از این است که یکی از کارآمدترین نظریه ها در این مورد نظریه آیزن و فیشن باین در باب گرایش است.

بر این اساس می‌توان گفت که رضایت مردم از عملکرد شهرداری با نوع باور و نگرش آنان به عملکرد شهرداری به میزان مشارکت آنان موثر است و می توان بین این دو مقوله ارتباط برقرار کرد.در نتیجه عمل رضایت از عملکرد شهرداری به عنوان عاملی موثر بر مشارکت مورد ارزیابی قرار می گیرد.

نظریه های تضاد پایگاه اجتماعی اقتصادی

آلموند و پاول ضمن تاکید بر تحصیلات درآمد و رتبه شغلی افراد در تعیین پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان در خصوص اثرات تعیین پایگاه اقتصادی اجتماعی بر مشارکت سیاسی و اجتماعی افراد بیان می دارند بیشتر پژوهش های صورت گرفته نشان می دهد که شهروندان تحصیلکرده ثروتمند و بهره مند از مهارت های حرفه ای احتمال بیشتری دارد که واجد ایستارهای مشارکت جویانه باشند.منابع و مهارت هایی که اینگونه افراد در زندگی خصوصی خود به دست می آورند در مواردی که وظیفه ضرورت حکم کند می تواند آنها را به سهولت به مشارکت سیاسی بکشاند در نتیجه این بررسی‌ها شهروندان موفق در جامعه معمولاً در مقایسه با شهروندان کم تر مرفه در سیاست فعالترند.

شرایط عمل

همچنین باید ذکر کرد مشارکت در هر مقوله‌ای همواره با موانعی روبروست و این موانع گسترده بوده و طیفی از موارد شامل فردی گروهی اقتصادی جسمی زمان و غیره را در بر میگیرد.

۱۸-رویکردها و نظریه ها در مراحل شناخت بین خود از مشارکت اجتماعی برخی بر تمایل، انگیزه ،گرایش رفتار مشارکت تأکید داشته و برخی زمینه‌ها شرایط و عناصر ساختاری مشارکت را محور قرار دادند.در نظریه کنش اجتماعی با تفکیک مشارکت به دو بخش ذهنی و رفتاری مشارکت به عنوان یک رفتار انسانی از رفتارهای بازتابی متمایز شده چرا که افراد برای رفتار خود معنای ذهنی مشخصی دارند (ریترز،۱۳۷۳).این کنش ها در قالب کنش های فردی و اجتماعی با تاکید بر معیارهای درونی ذهنی در نظریه ماکس وبر و معیارهای عینی و بیرونی در نظریه دورکیم آمده است (روشه،۱۳۷۴).

در نظریه کنش موجه و فیش باین بر قصد و نیت افراد در رفتارها تاکید شده و اقدام به مشارکت را همراه شدن انگیزه و امکان مشارکت می دانند. از این منظر عناصر شکل دهی به یک کنش انتظار از نتایج ارزیابی از نتایج میزان اطلاعات تصور از ارزیابی دیگران انگیزه برای برآوردن طبقات دیگر آن اقدام به کنش در گذشته امکانات و وسایل لازم برای عملی ساختن کنش مطرح شده است (علوی تبار،۱۳۷۹).

پارسونز در نظریه کنش اجتماعی خود را در برگیرنده حالات احساسی فکری رفتاری دانسته که بر اساس الگوهای عملی ساخت ای آبی و جهت گیری می شوند.مشارکت اجتماعی از یک سوم بانک نیز تحت تاثیر هنجارهای بیرونی و از سوی دیگر متاثر از حالات فکری اعتقادی و احساسی درونی و ارتباط میان آنهاست که به صورت عوامل مشروط کننده و کنترل کننده نظامی شخصیت در تعامل افراد با جامعه مورد توجه قرار می گیرد.در وقوع یک کنش اجتماعی منفعت‌طلبی جمع گرایی و کسب رضایت از عوامل اصلی به شمار می‌روند که متاثر از شرایط اجتماعی اقتصادی و سیاسی جامعه هستند (روشه،۱۳۷۴).

نظریه مبادله هومنز با طرح قضایای مختلف رفتارها را پیش از آنکه حاصل باورها و گرایش ها بدانند نتیجه محاسبه سود و زیان تلقی کرده است.بدین معنا که رفتارها از جمله مشارکت زمانی شکل گرفت هم ثبت شده و جنبه نهادی می‌یابند که منافع حاصل از آن بر هزینه‌ها فزونی داشته باشد و افزایش و گسترش آن هم تابع تصور فرد از منافع عینی بیش از هزینه‌ها است. در این قلمرو مسئله با داشتن بی انگیزه ارزش و موفقیت خود را آشکار می سازد (ریترز،۱۳۷۳).

بنابراین اگر مشارکت برای انسان همراه با کسب امتیاز و ارزیابی مثبت از نتیجه کنش باشد تداوم یافته و تکرار خواهد شد.

در دیدگاه‌ها و نظریه‌ها نابسامانی،از خود بیگانگی و بی قدرتی ویژگی‌های تلقی می‌شوند که متاثر از شرایط اجتماعی هستند و هر چه بیشتر در میان افراد جامعه وجود داشته باشند احتمال ورود آنان به فعالیت های جمعی و مشارکت کمتر میشود.به نظر دورکیم جدایی فرد از هنجارها زمینه بی قدرتی ناامیدی و ناتوانی را ایجاد میکند و رفتارهای مشارکتی مبنای انسجام اجتماعی را کاهش میدهد (فریسبی و سایر،۱۹۸۶).

بیگانگی سیاسی و اجتماعی که در نظریه مارکس زاده ساختارهای اجتماعی و تکمیلی است در قالب انفعال و بی‌طرفی برخاسته از ناآگاهی سبب دوری از جامعه شده و احتمال بروز رفتارهای مشارکتی را کاهش میدهد (مارکس،۱۹۷۳، به نقل از موسایی و شیانی، 1389).

زیمل هم زندگی در کلانشهرها راسراب دل زدگی و غلبه توانایی های آدمی بر ضد خودش دانست که ناشی از تغییر روابط است.تغییر روابط اجتماعی با به ارمغان آوردن آزادی فردی از یکسو ظاهر کردن هویت اصلی او در خود شرایط متناقض را بازتاب می‌دهد که باعث وابستگی آنان می‌شود.یعنی دو نیروی متناقض آزادی و اتکاء به دیگران در مقابل فرد سبب بیگانگی و عدم مشارکت می گردد (زیمل،۱۳۷۲).

اعتماد نیز به عنوان یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی تاثیر بسزایی بر مشارکت و تعامل میان گروه‌ها و افراد خواهد داشت.به عقیده پاتنام سرمایه اجتماعی مجموعه ای از مفاهیم اعتماد هنجارها و شبکه هاست که موجب ارتباط و مشارکت بهینه اعضای جامعه می شود و در نهایت منافع متقابل آنان را تامین خواهد کرد (پاتنام،۱۳۸۰).

24-اهداف اصلی مشارکت:

هدف اصلی مشارکت بروز و ظهور نتیجه مشارکت در زندگی واقعی مردم است که بهبود زندگی فردی و اجتماعی آنان را موجب شود.بنابراین پرداختن به مشارکت هدفمند در جهت بهبود امور شهری تا اندازه زیادی به رویکرد مدیران شهری و شناخت صحیح از ابعاد و زوایای مشارکت بستگی دارد.مشارکت های توده ای و سمبولیک و تنها گریه از مسائل و مشکلات روزافزون مدیریت شهری نمی گشاید برای آسیب ها و تهدیدهایی را نیز متوجه جامعه می‌کند و با ایجاد بی اعتمادی در میان مردم فرصت های موجود نیز از دست می‌رود.نوسازی و بهسازی شهری زمینه مشارکت اجتماعی در آن اهمیت می‌یابد زیرا و راه حل جامع تاثیر مستقیم دارد.

28-عوامل موثر بر مشارکت:

مجموعه عوامل موثر بر میزان مشارکت و نحوه تأثیرگذاری آنها را می توان به صورت نمودار زیر مورد توجه قرار داد

همانگونه که در نمودار نمایان است اقدام به مشارکت توسط یک فرد هنگامی صورت می‌پذیرد که اول قصد و نیتی برای مشارکت مشخص شده و انگیزه کافی برای مشارکت را داشته باشد. چون امکان مشارکت برای فرد خواهان مشارکت فراهم شده باشد. هر یک از این دو عامل یعنی قصد و نیت و امکان مشارکت تحت تاثیر عوامل دیگری مشخص و تعیین شوند.

نخستین سازه موثر بر قصد به مشارکت اطلاعات فرد در مورد مشارکت است. دومین سازه مشارکت تصور فرد از پیامدهای مشارکت است.فردی که اجمال نمی‌داند مشارکت چیست باید در این زمینه اندیشه کند که در اثر اقدام به مشارکت چه چیز حاصل می شود.سومین عامل موثر در شکل‌گیری انگیزه‌های درونی در زمینه مشارکت ارزش داوری در زمینه پیامدهای متصور برای مشارکت است. مجموعه سازه های سه گانه بالا گرایش فرد نسبت به مشارکت را می سازند(علوی تبار،۱۳۷۹).

عامل موثر دیگری که می تواند نقش تسهیل کننده و یا مانع در ایجاد انگیزه برای مشارکت داشته باشد سوابق فرد در مورد مشارکت است. ویژگیهای فردی را نیز باید مورد توجه قرار داد. از نظر زمان لازم برای مشارکت،شور مشارکت در فعالیت های دسته جمعی و از نظر نگرش های مسائل اجتماعی برای مشارکت فرد سن و جنس می‌تواند مهم باشد.

در صورت مساعد بودن همه عوامل بالادست مشارکت در فرد پدید می‌آید اما تنها قصد مشارکت برای اقدام به مشارکت کافی نیست وجود امکان مشارکت نیز شرط است. امکان مشارکت دو جنبه متفاوت را در بر می گیرد. از یک سو امکان مشارکت به نظام قانونی و نهادی جامعه باز می گردد.

قوانین یک جامعه از یکسو چارچوب های قابل قبول و رسمیت یافته کنش‌های اجتماعی را مشخص می سازد و از سوی دیگر حقوق متقابل افراد و وظایف مرتبط با این حقوق را تعیین مینماید.

4-مشارکت و مدیریت شهری:

مهمترین هدف مدیریت شهری را می تواند در ارتقای شرایط کار و زندگی جمعیت ساکن در قالب اقشار و گروه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق و توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی دانست. بنابراین هنگامی که شهر ای مشکلات و نارسایی‌های در چرخه امور خود است از مشکلات بهداشت شهری و آلودگی های محیطی و اقسام آسیب های اجتماعی رنج می‌برد و بحران هایی همچون مسکن نفس در ظرفیت کافی تأسیسات عمومی بیکاری کمی درآمد از زاغه نشینی مشقات اجتماعی خودروی شهری و بی هویتی در شکل گیری بافت ها و ساختمان ها را تجربه می کند می توان به این نتیجه رسید که مدیریت شهری آن در تنگنا و نارسایی به سر می‌برد.

در این باره مدیریت شهری باید ضمن دارا بودن برنامه برای وضع موجود شهر و علاوه کردن و مشکلات آن برنامه‌های آینده شهر را تدوین کرده بر اساس آنها به ترسیم آینده ایده آلی که بر مبنای واقعیت‌ها و شرایط زمان و مکان قرار دارد بپردازد. در این مورد مدیریت شهری باید حافظ شهرها و منافع مردم شهرها باشد (شیعه،۱۳۸۲).

حال که شاهد افزایش نیاز های انسانی و مشکلات زیست محیطی شهری در ابعاد وسیع هستیم مواردی چون رعایت ترافیک توجه به فضای سبز همکاری با شهرداری ها در زمینه رعایت ساخت و ساز ها جمع آوری زباله مسائل عمده دیگر نمایانگر مشکلاتی است که امروزه با آنها روبرو هستیم(مارشال،2004).

از جمله پیامدهای مثبتی که تقویت قانونمند بغلانی نمودن رابطه شهروندان شهرداری ها برای طرفین رابطه و نیز مدیریت‌های شهری و به ویژه شهرداری ها را در بر دارد می توان به موارد زیر اشاره کرد (نجاتی حسینی،۱۳۸۰).

  • بسط توانایی های شهروندان
  • تقویت حس تعلق اجتماعی شهروندان به شهر و زندگی شهری
  • تقویت اعتماد اجتماعی شهروندان به نظام مدیریت شهری و شهرداری
  • تقویت حس همکاری میان شهروندان با شهرداری و مدیران شهری

تقویت سازوکارهای دموکراسی شهری از طریق تحقق وظایف حقوق شهروندی و شهرداری

مطالب مشابه

نظرات خود در رابطه با این مطلب را مطرح نمائید
captcha